Saturday, January 18, 2003

مرثيه لامپيه به مناسبت تولد و خاموشی استاد لامپ :


بيا لامپا رو فوت کن ، تا صد سال زنده باشی !...



ای لامپی که خاموش شدی ر�تی ، کاش می ترکيدی نمی ر�تی !!!

ای لامپی که خاموش شدی ر�تی
کاشکی سوخته بودی نمی ر�تی !

کاشکی ريخته بود سيم درازت
يا می ترکيد حباب نازت !

کاش کچل می شد کله بی موت
يا نم می کشيد چراغ جادوت !

کاش �يوز پرونده بودی لاقل !
يا سوخته بودی مثل يه منقل !

ای کاش شده بودی لامپ ن�تی
يک کلام �قط : کاش نمی ر�تی !!!

تقرير شد در رثای سرورنا و مولانا شيخ لامپ الدين لامپونيانی دامت اديتوره !
کاش� لامپوديتور و بنيانگذار سلسله لامپونيور !
بزرگمرد عالم کچليت ، يگانه لامپ عالم بشريت !
کاش� اسباب و ابزار اديتوری که نام شري�ش متراد� است با انواع تيوری !
نويسنده ا�ضل ادعيه ، ارائه دهنده انواع تئوريهای باقيه که ولادت يا�ت به تاريخ چهاردهم ماه ژانويه .

Monday, January 13, 2003

آبريزگاهی که تولد خودش را هم از ياد برد !


اين آبريزگاه بينوا انقدر سرش شلوغ شده است که وقت سي�ون کشيدن هم ندارد !!!
والاه �کر نمی کنم آبريزگاه پارک ملت هم که به ملتی سرويس ميدهد ، سرش اين قدر شلوغ بشود که تولد خودش را هم از ياد ببرد !

عرضم به حضور انورتان که طبق شواهد و مدارک موجود يک عدد آبريزگاه در تاريخ 24 دسامبر 2001 برای اولين بار در اين آدرس پا به عرصه بلوگ ( ! ) گذاشت ؛ اما هنوز سي�ون اولين پستش کشيده نشده بود که دچار بيماری �راموشی و خود گم کردگی گرديد و اختيار پسورد و پيش ورد از دستش در ر�ت و شد آنچه نبايد بشود ! طعم باده ناب آبريزگاهی نچشيده بنياد آبريزگاه بر باد ر�ت !
اما از آن جا که در آن زمان هنوز آبريزگاه های جهان سوم تنها صندوقی که ديده بودند ، تانک آب بالای سرشان بود و بس ، اين آبريزگاه بينوا هم صندوق پستی و ميل باکس و اين جور چيزها چه می شناخت ؟! دستش لغزيد و ايميل اشتباهی به بلاگسپات داد و ... خلاصه دست او کوتاه و وبلاگ بر تويل* !
القصه ؛ آبريزگاه بی جا و مکان ، کاسه و کوزه و سي�ون و صابون و لگن و آ�تابه اش را برداشت و ... يک سال پيش در چنين روزی به اين مکان مقدس نقل مکان کرد !
حالا دست اندرکاران برنامه تقويم تاريخ مانده اند س�يل و سرگردان که بالاخره اين حوری دست در خضاب است ، يا ماه دو ه�ته در نقاب است ؟! اين توالت تولدش امروز است يا اون يکی روز است ؟!
اما برای ر�ع اين معضل بزرگ ، قرار شده است از اون تاريخ تا اين تاريخ را ايام آبريزگاهيه اعلام کنيم و به مدت يک ماه به جشن و پايکوبی و هورا کشی و ترقه زنی و کشيدن سي�ونهای متوالی و انجام امور آبريزگاهی بپردازيم ! باشد که شما هم هدايايی مرحمت ب�رماييد در شان آبريزگاه و ما هم حالی بکنيم !
البته همان طور که شاعر می �رمايد : امشب که گذشت ، �ردا رو بگو !
ما هم می �رماييم : امسال که گذشت ، از سال ديگه !


*
" تويل " يا " Tavil "صيغه مبالغه است از مصدر تواليدن که دلالت بر کثرت توالت می کند !