آبريزگاه عمومی در "کاواکاوا" - نيوزيلند

از موزه س�الگری Gladstone :

الو الو ... از من به پاگنده - اون عکسی که �رستاده بوديد بازم در ر�ت ! آخرش هم نتونستيم رنگش کنيم ... نه ببخشيد ... زيارتش کنيم !

توالت جون !
( ريتم ترانه " عروسک جون " �راموش نشود ! )




توالت جون �دات شم
تو هم قلبت گر�ته !
هزار تا چيز بد بد (!)
ته حلقت گر�ته !
منم مثل تو بودم
يه روز زيادی خوردم
نرسيدن به دادم
منم داشتم می مردم !
چه تهمت ها شنيديم
چه تلخيها چشيديم
توالت جون تو می دونی
چه حسرت ها کشيديم
...

خوب ! حالا اگه جرات داری يه بار ديگه بگير !

باز لوله های اين آبريزگاه گر�ت ؟!

آ�تابه
آخرش کار ما کشيد به آ�تابه دزدی ! اين آ�تابه را از همين دور و برها برداشته ايم !

هد� از تحقيق زير درک مسائل و چالشهايی بود که ايرانيان مهاجر در زندگی خارج از ايران با آن مواجه شده اند.

- 91 درصد اظهار داشتند بزرگترين مسأله آنها �رق بين آب جاری و کاغذ توالت است.
- 87 درصد از اين گروه اظهار داشتند بيش از دو سال و نيم طول کشيده است تا آنها به کاغذ عادت کنند.
- 74 درصد از اين گروه گ�تند که هنوز رويای آ�تابه در سر دارند.
- از اين 74 درصد ، 61 درصد زمانی در طول اقامتشان در خارج ، آ�تابه واقعی يا آبپاش پلاستيکی باغبانی خريده اند.
- تنها ه�ت و نيم درصد از اين گروه با مو�قيت قادر به است�اده از آ�تابه يا گونه باغچه ای آن بودند.
- به خاطر نشستن روی کاسه توالت ، 92 و نيم درصد بقيه با ريختن آب در جای صحيح آن مشکل داشتند.
- بسياری بعد از اين که اين روش را خيلی کثي� يا�تند ، مأيوس شدند و دست کشيدند.
- آن ه�ت و نيم درصد ا�راد مو�ق ، چمباتمه زدن روی کاسه را دليل مو�قيت خود ذکر کردند ! ( احتمالاً اکبر آقای ندا خانوم از اين دسته بودند ! )
- 50 درصد از اين گروه پيش از استاد شدن در اين هنر چندين و چند بار از کاسه پايين ا�تادند !
- 82 درصد از 92 و نيم درصد نا مو�ق ، برای جبران هر روز دوش می گر�ته اند.
- 18 درصد بقيه ، همچنان ه�تگی دوش می گيرند.
- 2درصد ا�راد ، يکی دو بار شيلنگ باغچه را به دستشويی آورده بودند ، اما سختشان بود برای بستن شير با شلوار پايين ، بيرون بدوند !
- يک درصد از نظر دادن امتناع کردند.

حالا که اين تحقيق را خوانديد سرتان را بياوريد پايين ، آن ته ته های آ�تابه ، ترجمه کلمه آ�تابه را به کليه زبانهای زنده و غير زنده دنيا ملاحظه ب�رماييد.
بريد ديگه ، نگ�تيم که سرتان را بکنيد ته کاسه توالت ، ته آ�تابه عرض کرديم . از ما گ�تن بودها !

آقا ما تا به حال �کر می کرديم �قط ما اين کاره ايم ! الان کش� کرديم که يک همکار ايرانی هم داريم که اينجا برای خودشان آ�تابه ای دارند و د�تر دستکی و وبلاگی و ... البته ما هنوز هم اولين آبريزگاه �ارسی هستيم !!! هر چند به قول سردبير اگر ما اول نشديم ديگه چه �رقی می کنه که کی اول باشه و کی دوم !!!



اين که اينجا ديديد يک نمونه آبريزگاهيش بود ، وگرنه درآ�تابه ايشان از شير مرغ پيدا ميشود تا جان آدميزاد ؛ اينطور نيست که �قط يک آ�تابه خشک و خالی باشد با يک لوله و يک دسته !
در واقع آ�تابه �قط عنوان يکی از مطالب ايشان است. ( به نظرم زود ذوق زده شده بوديم که يک هم توالتی پيدا کرده ايم ! )